آخر سنگ پرست را بد می گویی که رو سوی سنگی یا دیواری نقشین کرده است! و تو هم رو به دیوار می کنی...
آخر کعبه در میان عالم است. چون اهل حلقه عالم٬ جمله رو به او کنند٬ چون این کعبه را از میان برداری٬ سجده به سوی دل باشد:
سجده آن٬ بر دل این٬
سجده این بر دل آن
خط سوم
مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم
ترا می بینم و میلم زیادت می شود هر دم
به سامانم نمی پرسی نمی دانم چه سر داری
به درمانم نمی کوشی نمی دانی مگر دردم
...
حافظ
بردر حق کوفتن حلقه ی وجود از این کتاب کوچولوهای شریعتیه.اونجا میگه یه فرم وجود داره و یه محتوی که تا یه محتوی خوب در یه فرم خوب نباشه دیگه خوب به نظر نمیرسه!این میشه که واقعا کعبه از یه سنگ فراتر میره.میشه فرم اون محتوای دل...
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی خواهد و من صاحب خانه
مقصود من از کعبه و بت خانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانه
یاد این شعره افتادم....
کعبه یک سنگ نشانی ست که ره گم نشود
حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست
منم یاد این افتادم!