سرباز: آقا برو یه یه چیز بپوش. سرما می خوری٬ ذاتریه می کنی٬ می میریا!
مرد: بابا یه نخ سیگار واسم گیر بیار
سرباز: باشه حالا تو برو یه چیز بپوش
مرد: ولش کن بابا من یه نفرم. حالا یکی کم٬ یکی زیاد!
داشتم فکر می کردم چقدر روحیم ضعیف شده. تقی به توقی می خوره عصبی می شم. ظرفیتم خیلی اومده پایین. دیگه تحمل آدم ها رو ندارم. از حرف زدن خسته شدم. ای بابا عجب زندگی شده ها!
اشکال نداره
پیش میاد گاهی
گاهی به خاطر قاتی پاتی شدن کارهاست
گاهی به دلیل مشکلات درونی و خوددرگیری ها
ولی هر چی که هست گذراست
منم دعا می کنم زود تموم بشه
راستی البته ما که چیزی ندیدیما!!!! کاش همه مثل تو عصبانی بشن:ی هیشکی نمی فهمه!!!