سخن نامه

از هر دری سخنی

سخن نامه

از هر دری سخنی

دل نوشته

ای پیک راستان خبر یار ما بگو 

احوال گل به بلبل دستان سرا بگو 

آنکس که منع ما ز خرابات می کند 

گو در حضور پیر من این ماجرا بگو 

هر چند ما بدیم تو ما بدان مگیر  

شاهانه ماجرای گناه گدا بگو 

حافظ گرت به مجلس او راه می دهند 

می نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو 


 

دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش  

وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش 

گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع 

سخت می گیردد جهان بر مردمان سخت کوش 

 با دل خونین لب خندان بیاور هم چو جام  

نی گرت زخمی رسد آیی چون چنگ اندر خروش 

گوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخور 

گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت گوش 

ساقیا می ده که رندیهای حافظ فهم کرد 

آصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد