یه اشتباه تو زندگی یه آدم می تونه خرابی های بزرگی ایجاد کنه. وقتی یه چیز رو پشت گوش میندازی و می گی درست می شه خیلی باید حواست باشه که آخر کاری پشیمونت نکنه!
راستی من فعلا شیفتام افتاد بیمارستان سینا.
یه احساس عذاب وجدان خاصی دارم و احساس می کنم یکی از دستم ناراحته.خیلی دارم اذیت می شم. کاش می شد ازش بپرسم. کمک...
شاید خوشبختی دیدن لبخند کودکی در آغوش شقایق باشد
شاید خوشبختی دیدن اسبی در سرزمین یخبندان آرزوهاست
شاید خوشبختی ریختن قطره اشکی از شادی است
شاید خوشبختی درک انسانی دیگر است
شاید آمیخته به عشق شاید آمیخته به دوستی
شاید دیدن رویایی زیباست
لیک در قطره اشکی که در دریای طوفانی زندگی موج میزند
در آسمان آبی آرزوها٬ آنرا نباید جست
به افق ناملایم فرداها نباید سپرد
دیده بگشای
گلبرگهای زیبای زندگانی را بنگر
به زیبایی لحظه ایمان آور...
سلام
امروز دلم می خواد همه حرفایی که تو دلم مونده بهت بگم. داشتم صفحه های زندگیمو ورق می زم و به تمام اتفاقایی که برام افتاده فکر می کردم. بعضی وقتا فکر می کنم چقدر نامردی می خواستم جلوم بودی و تا می تونستم ازت شکایت می کردم. همیشه بهت افتخار می کنم و دوست دارم بودی تا تحسینت می کردم و بعد سفت سفت بغلت می کردم. بعضی وقتا دلم می خواد یه کم رو شونه هات گریه می کردم و بعد تو اشکام و پاک می کردی و می گفتی چیزی نشده که. بعضی وقتا دلم می خواست با هم قدم می زدیم من از خراب کاریام می گفتم تو هم... خب شاید این جوری بهتر باشه ولی با همه این توصیفات عاشقتم. اگر روزی گذرت به پس کوچه های دلم افتاد...
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون بیایی
در این جا از تمام کسانی که منو در قبول شدن امتحان پر شیفت یاری کردن ممنونم. امین فاطمه٬ منصوره٬ میثم٬ مرضیه٬ کتی و ...
امیدوارم همیشه همین جوری دستتون به خیر باشه.
هر چه از لطف تو بگویم انگار آب در دریا می ریزم...
و یه تشکر مخصوص از امین خان که منو با دکتر فیضی اشنا کردی. به قول خودت اجرت با خانوم فاطمه زهرا.