سخن نامه

از هر دری سخنی

سخن نامه

از هر دری سخنی

سفید

آخ جون آخ جون

بلاخره امروز بابا برفی یه سری هام به خرابه تهران زد.

خیلی خوب بود. عالی بود.

بسیاری مشعوف شدیم.

خیلی خیلی حال کردم.

مرسی.

دل نوشته

ای پیک راستان خبر یار ما بگو 

احوال گل به بلبل دستان سرا بگو 

آنکس که منع ما ز خرابات می کند 

گو در حضور پیر من این ماجرا بگو 

هر چند ما بدیم تو ما بدان مگیر  

شاهانه ماجرای گناه گدا بگو 

حافظ گرت به مجلس او راه می دهند 

می نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو 


 

دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش  

وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش 

گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع 

سخت می گیردد جهان بر مردمان سخت کوش 

 با دل خونین لب خندان بیاور هم چو جام  

نی گرت زخمی رسد آیی چون چنگ اندر خروش 

گوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخور 

گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت گوش 

ساقیا می ده که رندیهای حافظ فهم کرد 

آصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش

زمان

رو به بیرون نگاه می کنم ولی نمی تونم درونه خودم رو ببینم. احساس می کنم اونقدر از خودم دورم که حتی راه برگشتم هم ندارم. یادم رفته که از چه چیزهایی خوشم میاد ولی دیروز با دوستی از هفت تیر تا چهار راه امیر آباد راه رفتم و بسی نوستالژی شدم. کلی با هم شعر و قصه خوندیم. یاد 2-3 سال پیش افتادم. می تونم بگم بعد از یه مدت طولانی دلم خواست که بلوار کشاورز هیچ وقت تموم نشه و تا تونستم شیطونی کردم ولی فهمیدم خیلی نباید خودم رو رها کنم چون خطرناک می شم. البته خیلی هم خوش می گذره!

گفته ها

یکی از دوستام می گه: 

عزیزا زندگانی کم نیرزد 

همه عالم به یک دم غم نیرزد 

غم وشادی در این دنیا نماند... 

زندگی کن عاشقانه تا بسازی با زمانه


 

یه عزیزی می گه: 

یک چند ز کودکی به استاد شدیم 

یک چند به استادی خود شاد شدیم 

پایان سخن شنو که ما را چه رسد 

از خاک بر آمدیم و در خاک شدیم


 

یه عزیزی گفته بود: 

خودم را در پس در تنها نهادم٬ و به درون رفتم 

اتاقی بی روزن  

تهی نگاهم را پر کرد. 

سایه ای در من فرود آمد  

و همه شباهتم را در ناشناسی خود گم کرد. 


این شعر قشنگ رو تقدیم می کنم به همه دوستای عزیزم

شلوارا کوتاهه، مانتوها چسبونه
دوهزارتا لیلی واسه هر مجنونه

من چه‌قد خوشبختم همه‌چی آرومه
مانتوها چسبونن، همه‌چی معلومه!

بگو این آرایش تا ابد پابرجاس
حالا که خط‌چشم تو نگاهت پیداس!

من چه‌قد خوشبختم زندگی آسونه
زندگی شیرینه همه‌چی ارزونه

همه‌چی آرومه غصه‌ها خوابیدن
پول خوبی می‌دن واسه‌ی زاییدن!

ما چه‌قد خوشبختیم همه‌چی آرومه
چه‌کسی بیکاره؟ چه کسی محرومه؟

غول بدبختی رو  غول خوشبختی خورد
هرچی که مشکل بود همه رو لولو برد!

قاضیا بیکارن زندونا تعطیله
پایه‌ی میز کسی نیست کلی میله

شیشه‌ی نوشابه جز واسه خوردن نیست
کار وانت غیر از پرتقال بردن نیست!

تو خیابون غیر از لیلی و مجنون نیست
روی هیچ دیواری قطره‌های خون نیست

نیست اصلا سانسور سایتها فیلتر نیست
توی میزگردا پشت هم زرزر نیست!

اونقَدَر خوشبختم اونقَدَر خوشحالم
که به بعضی‌جاها وازلین می‌مالم!

زده زیر دلمون خوشی ِ افراطی...
من نخوردم چیزی یا نکردم قاطی!

این ترانه‌ی قشنگ همه‌چی آرومه
اثری از من نیست، اثر باتومه!