ای مرگ آغوش گشاده ای می خواهم برای تسکین. شانه ی بی منتی می خواهم برای گریستن و لبان ساکتی می خواهم برای التیام. گاه و بی گاه شکستنهایم و آرام و آرام از پا در آمدنم بهانه ای ایست برای دیدار تو. شاید در نزدیکی باشم و یا دور ولی همواره به یادت هستم. می دانم روزی مرا به آغوش خواهی کشید و چه بی صبرانه انتظارت را می کشم...